من و تنهایی

می دانی تنهایی ترس می آورد

من و تنهایی

می دانی تنهایی ترس می آورد

منو باش ...

که فکر می کردم ...

تو تا آخرش باهامی ...


منو باش ....

که با خیالت ...

هر نفس ...

نفس کشیدم ...


منو باش ...

که باز به یادت ...

دارم اینجا کم میارم ...


منو باش ...

که توی شعرام ...

بازم اسمتو میارم ... 

 

تو به من گفتی بذارم برم...

تو بهم گفتی عشقم عاقبت نداره....

تو گفتی این چیزا بچه بازیه....

تو گفتی بذارم برم...

گفتی دیگه اسمتو نیارم...

گفتی دیگه بهت فکر نکنم...

اره...

تو همه اینا رو گفتی...

ولی نگفتی چه جوری؟

پ.ن: 

نظرات 1 + ارسال نظر
[ بدون نام ] جمعه 15 مهر 1390 ساعت 23:04

تنهایی را بگذار تا باز آموزگاری کند

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد