من و تنهایی

می دانی تنهایی ترس می آورد

من و تنهایی

می دانی تنهایی ترس می آورد

بی قرارم...

بی قرارم...
قلبم مثه یه گنجشگ بارون خورده ,تند تند می زنه...
چند روزه ...نمی دونم چند روز...2 یا 3 ...یا بیشتر...نمی دونم...
نفس کشیدن واسم شده سخت ترین کار دنیا ..عجیب بند میاد این نفسای لعنتی ...
چند روزه که بی قرارتم...خیلی ...هر لحظه احساس می کنم الان ...همین الانه که قلبم از کار بیافته و ...خلاص...
...
گلوم تیر می کشه...هر وقت اسمت میاد احساس می کنم یه نفر دستشو گذاشته روی دهانم و داره خفه ام می کنه...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد